یک زن مگر از زندگی چه میخواهد؟ «مثل همهٔ روزها، یک روز صبح، مردم شهر از خواب بیدار شدند. زنها سماورها را روشن کردند، جلوی آینهها دستی توی صورت بردند، چادرهای گلدار سر کردند، دمپایی پا کردند و راه افتادند طرف نانوایی محل. ...