عضو سابق هیات مدیره شرکت مدیریت منابع آب ایران:
عواقب محیط زیستی طرحهای انتقال آب گریبان ذینفعان را میگیرد
طرح انتقال بن- بروجن به گفته اصفهانیها و مسئولان این استان غیرقانونی است. از آن طرف شهروندان چهارمحالوبختیاری و مسئولان این شهر هم معتقدند طرحهای انتقال آب کوهرنگ سه و بهشت آباد نباید اجرا شوند. همچنان که کشاورزان اصفهانی معترضند و میخواهند آب داشته باشند مردم در چهارمحالوبختیاری هم سال گذشته به خیابان آمده بودند و میگفتند نباید سهم آبشان به استان دیگری داده شود. اکنون با پرسشهای مختلفی روبهرو هستیم.
رخدادشهر: اینکه آیا پروژههای انتقال آب و به ویژه پروژههای مورد اشاره ارزیابی دقیقی دارند؟ آیا این پروژهها منافع ملی را تامین میکنند؟ در گفتوگو با «مجید سیّاری» عضو سابق هیات مدیره شرکت مدیریت منابع آب ایران این موارد را بررسی کردهایم.
به نظر شما آیا طرحهای انتقالهای آب در حوضه آبریز زایندهرود با طرح آمایش سرزمین نسبتی دارند؟
با سابقه طولانی و سه دوره مطالعه، آخرین ویرایش آمایش سرزمین در بخش آب، در اسفند سال 99 منتشر شده است. از سوی دیگر مطالعات طرح جامع آب کشور هم در دهههای 60، 70 و 90 انجام شده که در آن بیشتر از طرح آمایش به طرحهای آبی و پیشنهاد طرحهای جدید، از جمله انتقال بینحوضهای و البته در مقیاس مطالعات جامع پرداخته است. اما حتی اگر در مطالعات طرح جامع هم به چنین انتقالهایی اشاره شده باشد، باید متعاقباً و بر اساس استانداردهای صنعت آب کشور، در مطالعات توجیهی و تفصیلی بررسیهای لازم با اعداد و اطلاعات خاص خود صورت گیرد. بدیهی است در اینگونه مطالعات، تمامی جوانب از جمله مسائل فنی، محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی و… به صورت دقیق بررسی میشوند که هریک فرآیندهای اخذ تصویب و دریافت مجوزهای خاص خود از مراجع مربوطه را دارد. نکتهای که باید بدان توجه شود، مبادله موافقتنامه عملیات اجرایی بین دستگاه اجرایی و سازمان برنامه و بودجه برای شروع هر طرحهاست که مبنای چنین اقدامی، وجود مدارک و مصوبات پیشگفته است. در یک جمعبندی در پاسخ به سوال شما، باید گفت که قاعدتاً تمامی این طرحها نه تنها بایستی در مطالعات آمایش و طرح جامع دیده شده باشند، بلکه بایستی در مراحل بعد، به صورت دقیق (توجیهی و تفصیلی) مطالعه شده و در صورتی که مصوب شده و مجوزهای لازم را دریافت کنند، به مرحله اجرا وارد شده باشند.
قاعدتاً تمام طرحهای انتقال آب نه تنها بایستی در مطالعات آمایش و طرح جامع دیده شده باشند، بلکه بایستی در مراحل بعد، به صورت دقیق (توجیهی و تفصیلی) مطالعه شده و در صورتی که مصوب شده و مجوزهای لازم را دریافت کنند، به مرحله اجرا وارد شده باشند
در حال حاضر سه طرح بن- بروجن، کوهرنگ 3 و بهشتآباد را در حوضه آبریز زایندهرود داریم که هر سه پروژه با نارضایتی مردم همراه است، ضمن اینکه مشخص نیست این طرحها ارزیابی محیط زیستی هم داشته باشند. چرا با وجود تمام این نارضایتیها این پروژهها در حال انجام است؟
بعد از شروع اجرا، دستگاه اجرایی بنا به وظیفهای که دارد، هدفش انجام هرچه سریعتر طرح است زیرا در صورت تطویل، هزینهها افزایش یافته و تبعات حقوقی به قرارداد مترتب میشود. این موضوع را فقط از بعد اجرایی عرض کردم. اما باید به این امر از منظر بسیار کلانتری نگریسته شود. هر طرحی که منافع تمامی افراد تاثیرپذیر از آن را به درستی و به صورت متوازن تامین نکند، در هر مرحلهای هم که باشد، موفق و در مدار نخواهد بود. از قبل از تعریف و شروع طرح، بایستی تمامی این مسائل، همانطور که گفته شد، بر اساس استانداردهای صنعت آب کشور، مورد مطالعه قرار گیرند. این مردم هستند که سالها با طرح و آثار آن زندگی میکنند. اگر طرح در راستای خدمت دهی به یک گروه بوده و در عوض عواقب آن بر گروه دیگری تحمیل شود، بدیهی است که اعتراضات روز بروز افزایش خواهد یافت. این مسائل با رعایت اصول حل مناقشات، در زمان شکلگیری طرح باید بررسی شده و با دخالت ذینفعان اجزا و مولفههای طرحها نهایی شوند. چه بسا در این فرآیند، اجزا طرح اولیه دستخوش تغییرات بنیادی شده به طوری که نهایتاً منافع سرجمع گروههای درگیر، حداکثر شده و در کنار آن حداقل تبعات محیط زیستی ایجاد شود. به عبارت دیگر به جای نظر داشت منافع تنها یک بخش، گروه و یا منطقه خاص، با ایجاد تعامل و گفتوگو بین تمامی ذینفعان، تلاش شود که تبعات و منافع بین این بخشها تسهیم شود به طوری که همگی از طرح منتفع و اگر عواقبی هست، باز به سهم خود در جبران و تحمل آن شریک باشند.
به جای نظر داشت منافع تنها یک بخش، گروه و یا منطقه خاص، با ایجاد تعامل و گفتوگو بین تمامی ذینفعان، تلاش شود تبعات و منافع بین این بخشها تسهیم شود بهطوری که همگی از طرح منتفع و اگر عواقبی هست، باز به سهم خود در جبران و تحمل آن شریک باشند
به نظر شما آیا بارگذاری جدید در حوضه آبریز زایندهرود اساسا امکانپذیر است و تبعات منفی نخواهد داشت؟
بدیهی است در انتقالها، کسانی که آب دریافت میکنند، آنهم در ایران که مجانی است، از این موضوعات و علیرغم تبعات نامطلوب آنها، استقبال کنند و از سوی دیگر کسانی که آب از دسترسشان خارج میشود، با آن مخالفت ورزند. مستحضرید که قبل از هر انتقال بایستی ابتدا منابع آب مقصد به درستی مدیریت شده و راه دیگری جز انتقال نباشد، و از سوی دیگر این انتقال، به حوضه مقصد آسیبی وارد نکند. البته عوامل دیگری هم هست که باید مدنظر باشند ولی همین دو عامل اگر به درستی مدیریت نشوند، با ایجاد هر طرح، بذر بروز مناقشه در مناطق کاشته میشود. آب همواره در تاریخ این سرزمین حلقه پیوند دهنده مردم بوده است که احداث و بهرهبرداری از قنوات، نمونه بارز این همکاریهای گسترده و تحسینبرانگیز است. حال در نظر بگیرید که نقش آب و اجرای پروژه به جای چنین کارکردی، نتایج معکوسی بار آورد! صرفنظر از هزینههای ریالی و تبعات محیط زیستی، چه کسی پاسخگوی مسائل اجتماعی و ایجاد دغدغه بین ذینفعان خواهد بود؟ تمام تلاش متولیان باید این باشد که با رعایت جوانب فنی و اصل بیطرفی، هدفگذاریشان حداکثر کردن منافع مبدا و مقصد به صورت توام و در کنار رعایت اصول حفظ محیط زیست باشد.
برخی معتقدند در موضوع انتقال آب در حوضه آبریز زایندهرود بدهبستان صورت میگیرد. به این معنا که بن بروجن به چهارمحالیها داده شود و در عوض کوهرنگ سه و بهشت آباد به اصفهانیها برسد. شما با این گزاره موافقید؟
پیام ما نوشت، طرحها (یا مجموعه طرحها) باید تضمینکننده منافع جمع باشند. صرف نظر از هزینههای اجرائی و تبعات محیط زیستی، نمیشود طرحی اجرا کرد که عدهای از آن منتفع شوند و در کنار آنها عده دیگری دغدغه معیشتهای حداقلی را داشته باشند. منتها باید توجه داشت که دایره بررسی اینگونه مسائل، بسیار گسترده است و نباید ساده انگارانه به حل آن پرداخت. مدیریت منابع آب در حداقل رعایت ضوابط خود، بایستی با مشارکت همه ذینفعان، بر مبنای پتانسیل های حوضههای آبریز، رعایت حقوق محیط زیست، در برگیرنده منافع متوازن جمعی و بستر تبادل شفاف و بروز اطلاعات باشد. این امر میطلبد که ذینفعان نیز تنها به منافع خود نیاندیشیده و در تعامل و همکاری کامل با یکدیگر باشند. بدیهی است میشود در یک منطقه برای هر گروهی طرحی اجرا و از این طریق بین آنها مصالحه ایجاد کرد. ولی در این بین تکلیف سرزمین و رعایت پتانسیلهای آن چه میشود. متاسفانه در این گونه مواقع، محیط زیست از آنجا که زبان اعتراض ندارد (و البته علیالظاهر!) سهمش داده نمیشود. اینگونه است که ملاحظه میکنیم در سالهای بعد، عواقب ناگوار محیط زیستی گریبان همه گروههایی که تصورشان انتفاع بود را به سختی میگیرد.