شعر موجودی زنده است نه چیزی بیجان و تقلیلیافته روی کاغذ
مدیر دفتر شعر موسسه شهرستان ادب در نخستین اردوی آموزشی آفتابگردانها گفت: هنرشعر در ساحت خودش موجودی زنده است، نه موجودی بیجان و تقلیلیافته روی کاغذ.
به گزارش خبرگزاری مهر، در دومین روز از نخستین اردوی آموزشی آفتابگردانها، میلاد عرفانپور، شاعر و مدیر دفتر شعر مؤسسه شهرستان ادب، درباره «راز ماندگاری شعر» با اعضای دورههای مختلف آفتابگردانها سخنرانی کرد.
شاعر کتاب «پاییز بهاریست که عاشق شده است» در ابتدا گفت: به نظرتان چرا برخی شعرها که از لحاظ فنون ادبی پخته هستند، ماندگار نمیشوند؟ شاعر باید چه مسیری را طی کند تا بتواند اثر ماندگار خلق کند؟
وی در ادامه، شعر را «به مثابهی موجودی زنده» معرفی کرد و افزود: هنر در ساحت خودش موجودی زنده است، نه موجودی بیجان و تقلیلیافته روی کاغذ. پس شاعر در ابتدا باید خودش زنده باشد که بتواند در خلق موجودی زنده نقشآفرینی کند.
ما چه تعبیری از زندگی و مرگ داریم؟ معمولاً در تعبیر فیزیولوژیک میگوئیم اگر انسانی تنفس و ضربان قلب نداشت، پس فاقد حیات است. در حالی که این تعریف از عالم پزشکی آمده و بین اهالی هنر، اعتبار ندارد.
عرفانپور در ادامه با اشاره به شهید حاج قاسم سلیمانی گفت: به تعبیر شهید سلیمانی، تا شهید بودن را زندگی نکنی نمیتوانی شهید بشوی. پس به این معنا توجه کنیم که زندگی و مرگ، در نگاه ما تعاریف خطی و کلیشهای نداشته باشند. باید مرگ را درست و واقعی ببینیم. مردههای شیکپوش نباشیم و حیات به معنی حیات قلب را جدی بگیریم.
وقتی میگوئیم شعر موجودی زنده است، یعنی موجودی اثرگذار بر پیرامونش است. شعری که میتواند از قرنها و سدهای زمانی و مکانی بگذرد؛ شعری که در شیراز سروده شده و سالها بعد در آمریکا و کانادا خوانده میشود؛ این شعر، زنده است. و البته زنده بودن هم مراتبی دارد.
شاعر مجموعه رباعی «راهبندان» در ادامه به تبیین اجزای شعر از حیث روح و جسم پرداخت و افزود: کالبد شعر شامل وزن، فرم، موسیقی، قالب، خیال، عاطفه و سایر فنون است. اما این همهی شعر نیست. شعر علاوه بر کالبد، «روح» هم دارد. روح آن چیزی است که موجب حیات شعر است؛ و این جسم اگر روح نداشته باشد، زنده نیست. و اگر روح -آنگونه که باید- در شعر حضور داشته باشد، شعر را به مرحلهی تأثیرگذاری میرساند.
شعر بر این اساس به چند دسته تقسیم میشود:
۱. روح متعالی، جسم متعالی
۲. روح ضعیف، جسم متعالی
۳. روح متعالی، جسم ضعیف
۴. روح ضعیف، جسم ضعیف
با شعر دستهی چهارم کاری نداریم. اما از میان سه دستهی دیگر، باید دقت کنیم شعر ماندگار آن شعری است که در قلبها نفوذ کند و بر زبانها جاری شود.
شعرهای دسته اول و سوم قابلیت ماندگار شدن را دارند. حتی اشعاری که جسم ضعیفی دارند، اما از روح متعالی درجه یک برخوردارند، گاهی سد جسم را کنار میزنند و به شعر ماندگار تبدیل میشوند.
حالا من چگونه روح شعرم را بیابم و تقویت کنم؟ واقعیت این است که ما نمیتوانیم پاسخ بیخطا به این سوال بدهیم. اما خدا در سوره شعرا درباره شاعران چنین سخن گفته: «شاعران کسانیاند که گمراهان از آنها پیروی میکنند.» فارغ از اینکه این آیه خطاب به گروه شاعران گمراه نازل شده، وجه مثبتی هم دارد: در ساحت خداوندی، «شعر» آنقدری صاحب «حیات» است که شاعرانش میتوانند رهبر گروهی از انسانها باشند.
خداوند در ادامه میگوید: آیا نمیبینی که اینها در هر وادی سرگرداناند؟ و چیزی میگویند که به آن عمل نمیکنند. اینجا منظور همان شاعریست که در شعرش صدق ندارد. و در نهایت به گروه کوچکی از شاعران میرسد که رستگار خطاب میشوند: «مگر آنهایی که ایمان دارند و اعمال صالح انجام میدهند.»
پس شاعری، ماندگارتر و تاثیرگذارتر خواهد شد که به روح شعر بیشتر بها دهد. و روح با این چهار کلیدواژهی قرآنی متعالی میشود: «ایمان، عمل صالح، ذکر کثیر و ظلمستیزی»
پس اگر این چهار عنصر را در شعرم داشته باشم، در هر ساحتی که بسرایم، شعر صادق خواهم داشت.
شاعر مجموعه رباعی «درباره تو»، دربارهی صدق در شعر به عنوان مهمترین عامل اعتلای روح گفت: صدق دو مرتبه دارد: ۱. صدق اولیه ۲. صدق کامل که منظور از صدق اولیه یعنی حرفی را بزنی که به آن باور داری. شعر باید مرا یک قدم به خودم نزدیکتر کند. صدق کامل نیز یعنی حرفی را بزنی که به آن باور داری و همزمان، گزارهای که مطرح میکنی با حقیقت عالم در ارتباط باشد. لازمهی این صدق کامل، رنج و زحمت و مجاهدت است؛ چون باید تحقیق کنی تا مطمئن شوی چیزی که به آن باور داری حقیقی است یا نه.
ما در جهان بمباران خبرها زندگی میکنیم؛ باید بتوانیم در این میان تحلیل کنیم و بتوانیم بین چند ظلم، ظلم بزرگتر را تشخیص دهیم و جلوی ظلم بزرگتر بایستیم. ما امروز لزوماً با دوگانهی حق و باطل مواجه نیستیم. گاهی با ظلم بزرگ و کوچک مواجهیم و باید بتوانیم بین این دو، با تحلیل دقیق، ظلم بزرگتر را بشناسیم و از آفت بیطرفی فاصله بگیریم.
میلاد عرفانپور، با اشاره به یکی از مهمترین سوالات شاعر جوان امروز گفت: از کجا بدانم شعری که میسرایم اثرگذار است یا خیر؟ اگر شعر در خودم لرزهی روحی ایجاد کرد و بر وجودم اثر گذاشت، پس در دیگران هم اثرگذار خواهد بود.
میلاد عرفانپور، شاعر مجموعه «از آخر مجلس» در آخر افزود: «گاهی ما شعر میگوئیم که رشد کنیم؛ و گاه هدفمان دیده شدن است. ما باید حالات خودمان را بشناسیم و با تسلط به روحمان، در جهت رشد و تعالی و اثرگذاری حرکت کنیم.»
نخستین اردوی آموزشی دوره دهم شاعران آفتابگردان در شهر قم، همچنان در حال برگزاری است. مؤسسه شهرستان ادب همهساله با انتخاب شاعران نوجوان و جوان با استعداد، و هدایت آنها در مسیر شاعری، راهشان را برای درخشیدن در آسمان شعر کشور هموار میسازد.
منبع: mehrnews-5658391