گونهای در ایران نداریم که مانند یوز چنین حساسیت رسانهای به همراه داشته باشد، از همین رو مدیرانی که حاضر به پاسخگویی به رسانهها باشند خود را در معرض انتقادات بعدی قرار می دهند که پس از هر مصاحبهای به همراه خواهد آمد. حسن اکبری معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست از ابتدای قرار گرفتن در این پست، همواره در مقابل رسانهها به پرسش ها درباره این گونه پاسخ گفته است.
رخدادشهر: در آستانه روز ملی یوز از او درباره برآیند جلسات مرتبط با یوز که این روزها در معاونت محیط طبیعی در حال انجام است پرسیدیم.
تجربه برگزاری جلسههای مختلف درباره یوز نشان داده سازمان محیط زیست تصمیمات خود را بر اساس دیدگاه مدیرانش فارغ از خروجی جلسهها میگیرد. اگر بخواهیم به یکی از این موارد اشاره کنیم انتقال یوزها به توران بود که شرکتکنندگان در این جلسهها را هم به واکنش واداشت (زیرا به نظر میرسید در یک مورد توافق حداکثری حاصل شده است که در همین مورد هم سازمان در اجرا رویه دیگری پیش گرفت)، فارغ از درستی یا نادرستی این تصمیم، به نظر شما کارکرد این جلسهها چیست؟ آیا خروجیهای آن قرار است به منزله برنامههای سازمان برای حفاظت از یوز باشند؟
پیام ما نوشت،به نظر من ما باید خودمان بخشی از این مسائل را مدیریت کنیم و به عنوان مدیر جمهوری اسلامیکه به رعایت مسائل امنیتی تعهد دارد با رعایت حساسیت ها کارها را دنبال کرده و هر مسأله جزئی را به دستگاه امنیتی نکشانیم مگر در مواردی که تکلیف شده هماهنگیهایی باید انجام گیرد .گرچه بخشی از این گزاره درست است، ولی قابل تایید کامل نیست. در زمان مدیریت مهندس ظهرابی جلساتی برگزار شد و بحثهایی بین کارشناسان گرفت. بر مبنای همین جلسات قرار بود یوزها به توران منتقل نشوند و گزینههای دیگری مدنظر بودند. گزینه انتقال در زمان مدیریت بعدی یعنی مرحوم کیومرث کلانتری اتفاق افتاد. ایشان چون جلسات را کمتر برگزار کرده بودند تصمیمیکه در جلسات دوره پیشین معاونت گرفته شده بود را اجرا نکردند. در واقع تغییراتی که در سازمان اتفاق میافتد باعث میشود برنامههای قبلی ادامه پیدا نکرده و بحثهای کارشناسی که قبلا روی آنها توافق شده اجرایی نشود. با این حال بحثهای کارشناسی که در زمان یک معاون مطرح میشود در زمان مدیریت آن معاون لااقل مورد توجه قرار میگیرد. در نظر داشته باشید بخشی از پویایی جمعیت که ما در زیستگاههای شمالی میبینیم حاصل فعالیتهای حفاظتی است که خروجی همین جلسات کارشناسی هستند. نمونه آن را در حساسیت و اقداماتی که منجر به شروع اقدامات ایمنسازی جاده شده است، شاهدیم. پایشها، برنامههای آموزشی و اقداماتی که برای تقویت حفاظت انجام شده و آزادسازی حقوق عرفی از دیگر موارد توافقی در همین جلسات هستند که نباید آنها را نادیده گرفت. هر چند نمیتوان منکر شد با تغییرات مدیریتی توجه به این خروجیها در حاشیه قرار میگیرند.
شما عنوان کردهاید پیشنهادهای کارشناسان در همین جلسات در تضاد کامل با هم باشند، بنابراین زمانی که هر کدام از کارشناسان بر دیدگاه خود پافشاری میکنند، چطور میتوان از چنین جلساتی خروجی گرفت به طوری که منجر به انتقاد گروه دیگر نشود؟
روال این جلسات به شکلی نیست که هر آنچه تحت عنوان نظرات کارشناسی مطرح میشود را بتوانیم اجرا کنیم زیرا در مواردی در تضاد کامل با هم هستند. ما در این جلسات صحبتها را میشنویم و برآیند آنها را اجرا میکنیم. در مواردی شاهدیم که روی موضوعاتی توافق وجود دارد ولی گاهی هم نظرات در مقابل هم قرار میگیرند. در این شرایط دیدگاههایی که فراوانی بیشتری دارند و در ضمن مورد توافق کارشناسان سازمان هستند و همکاران اجرایی هم بر اساس تجارب خود آنها را تایید میکنند ملاک عمل قرار میدهیم. از آنجا که تصمیمگیری درباره یوز در شرایطی گرفته میشود که دادههای کافی نداریم و یا بهتر است بگوییم دادهها به دلیل تعداد کم، کامل نیست نمیتوانیم بگوییم تصمیم ما کاملا درست است بنابراین چارهای نداریم جز آنکه به خرد جمعی رجوع کنیم تا با کمترین خطا همراه باشد.
از پروژه یوز یک دفتر باقی مانده است، آیا میتوان از توان این دفتر در راستای هماهنگی استفاده کرد؟ یا به واسطه اهمیت این گونه، جدا از دفتر حیاتوحش و فعالیتهای روزمره آن پیگیریهایی از طریق این دفتر انجام شود؟
در حال حاضر پروژه یوز همان دفتر را هم ندارد. مدتی بود حقوق پرسنل این دفتر پرداخت نمیشد، امکان عقد قرارداد با نیروهایش وجود نداشت و کمکهای بین المللی هم قطع شده بود. کاملا درست است که ما باید به خاطر وضعیت این گونه مسئله یوز را پررنگتر ببینیم هر چند درباره برخی گونهها نظیر هوبره، میش مرغ، گوزن زرد، خرس سیاه و پلنگ هم اگر توجه کافی نداشته باشیم در میان مدت وضعیت آنها مشابه یوز خواهد شد. اما از آنجا که مسئله یوز بحرانیتر است نیازمند توجه ویژهتر است. در همین راستا با وجود اینکه در گروه پستانداران تنها پنج کارشناس داریم برای یکی از آنها ابلاغ زدهایم تا زیر نظر معاونت محیط طبیعی به عنوان رابط و هماهنگکننده، مسائل مرتبط با یوز را دنبال کند. در کنار آن، کمیتههای چندگانهای برای همین موضوع تشکیل شده است تا با جدیت در این موضوع ورود کنند. به عنوان مثال آنچه پروژه یوز در قالب یک دفتر، درباره دام میخواست انجام دهد، دفتر زیستگاهها با توان بیشتری انجام خواهد داد. این دفتر با ارتباط مستمری که با سازمان منابع طبیعی دارد و با بهرهگیری از کارشناسان خود در حوزههای GIS و… به شکل بهتری در این حوزه ورود میکند. یا دفاتر آموزش و مشارکتهای مردمیسازمان حفاظت محیط زیست به عنوان بخشی از معاونت آموزش تاکنون ورودی در مساله یوز نداشتهاند. از این رو ما کمیتهای با مسئولیت آنها شکل دادهایم تا ورود موثری در این زمینه داشته باشند. در حوزه یگان حفاظت سازمان محیط زیست نیز امکانات، تجهیزات و نیروهای موجود بر اساس وسعت زیستگاهها توزیع میشوند اما با این کمیته میتوان یوز را به شکل ویژه دید تا فارغ از شاخصها و معیارهایی که برای توزیع تجهیزات وجود دارد زیستگاههای یوز را در نظر بگیرند و به آنها وزن بیشتری دهند. پیشتر پروژه به این مسائل ورود میکرد اما اکنون بخشهای موثر و تصمیمساز و دارای اعتبار و تجهیزات میتوانند به مسئله ورود کنند که در بخش پیگیری و اجرا هم دخیل هستند. انتظاری که از این کمیتهها وجود دارد فقط کار فنی و ارائه برنامه نیست بلکه با توجه به وضعیت خاص و بحرانی که یوز دارد بایستی مجموعهای از اقدامات اورژانسی و ضربالاجلی انجام دهند. باید به این نکته هم اشاره کنم که دفتر حیات وحش علاوه بر اینکه مسئولیت یکی از این کمیتهها را دارد، در جریان کل کارهایی که درباره یوز انجام میشود قرار میگیرد تا خود را جدا از این مساله نبیند. هدف از این کار این است که اگر در آینده تغییراتی در سازمان انجام شد، مساله یوز روی زمین نماند و چنانچه معاونت بعدی قصد نداشت مساله یوز جداگانه مورد پیگیری قرار گیرد دفتر حیات وحش بیخبر از کارهای انجام شده نباشد و بتواند کارهایش را با قوت ادامه دهد.
بخشی از پویایی جمعیت که ما در زیستگاههای شمالی میبینیم حاصل فعالیتهای حفاظتی است که خروجی همین جلسات کارشناسی هستند. نمونه آن را در حساسیت و اقداماتی که منجر به شروع اقدامات ایمنسازی جاده شده است، شاهدیم. پایشها، برنامههای آموزشی و اقداماتی که برای تقویت حفاظت انجام شده و آزادسازی حقوق عرفی از دیگر موارد توافقی در همین جلسات هستند که نباید آنها را نادیده گرفتشما عنوان کردید به واسطه برخی مسائل در موضوع پایش دچار مشکل هستیم، چطور میتوان مسائلی امنیتی مرتبط با استفاده از دوربینهای تلهای، ردیابهای ماهوارهای و .. که در سایر کشورها از آنها استفاده میشود و حساسیتی هم ایجاد نمیکنند را حل کرد؟
درباره پایش چند نکته وجود دارد. بخشی از مشکلات به حساسیت کارشناسان و مدیران خودمان برمیگردد. به نظر من بعضی مسائل با احتیاط و رعایت نکات لازم میتواند انجام شود. مدیرانی که در سطح استانی و کشوری انتخاب شدهاند تایید شده نظام و دارای شخصیت انقلابی هستند و طبیعتا به آنها اعتماد وجود دارد. بنابراین چنانچه آنها مسائل را رعایت کنند در مورد استفاده از برخی تجهیزات پایشی مشکلی پیش نمیآید. در همین رابطه مکاتباتی هم قبلا انجام شده، با این حال حساسیتها باعث میشوند مرتبا استعلاماتی گرفته شود. طبیعی است وقتی از نهادهای امنیتی استعلام میگیریم باید تمام ابعاد مواردی مانند دوربینهای تلهای، برایشان روشن شود. درباره ردیاب ماهوارهای چون اطلاعات مختصات را به گیرندههای خارج از کشور میفرستند حساسیت بیشتری وجود دارد ولی برای آنها هم در حال رایزنی هستیم. به نظر من ما باید خودمان بخشی از این مسائل را مدیریت کنیم و به عنوان مدیر جمهوری اسلامی که به رعایت مسائل امنیتی تعهد دارد با رعایت حساسیتها کارها را دنبال کرده و هر مسأله جزئی را به دستگاه امنیتی نکشانیم مگر در مواردی که تکلیف شده هماهنگیهایی باید انجام گیرد. در این باره نیز بایستی هماهنگیها تسریع شود و چنانچه مشکلاتی وجود دارد آن را از طریق رایزنی با مراجع مربوطه حل کنیم.
انتهای پیام/