صندوق احیا و بهرهبرداری از بناهای تاریخی که در سالهای اخیر دو بخش صنایعدستی و فرش دستباف نیز بهعنوان آن اضافه شده، حدود ۲۰ سال پیش در قالب یکی از زیرمجموعههای سازمان (وزارت فعلی) میراثفرهنگی با هدف «اعطای مجوز بهرهبرداری از بناها و اماکن تاریخی قابلاحیا و جذب سرمایهگذاری از بخش خصوصی داخلی و خارجی» شروع به کار کرد.
رخدادشهر: اینکه صندوق تا چه اندازه در رسیدن به اهداف خود موفق بوده، با مشاهده وضعیت بناهای احیاشده، واگذارشده و بلاتکلیف که در طول این دو دهه از طریق صندوق به بخش خصوصی واگذار شدهاند، قابلبررسی است. مرور فعالیت صندوق احیا در سالهای اخیر نشان از این دارد که واگذاری بناهای تاریخی با چالشها و فرازونشیب فراوان همراه بوده، از بدعهدی سرمایهگذاران در عمل به قرارداد تا تعاریف تفسیرپذیر از برخی مفاهیم در حوزه میراثفرهنگی و از خلأها و مشکلات قانونی تا ابهامات بسیار در واگذاری بناها و مجموعههای تاریخی و نقدهایی که به شیوه برگزاری برخی مزایدهها وارد شده و موارد متعدد دیگر. «شهاب طلایی» که از اردیبهشت سال گذشته بر مسند مدیرعاملی این مجموعه نشسته، در گفتوگویی کوتاه به سؤالات ما درباره بخشی از این چالشها و ابهامات موجود پاسخ داده است.
بناهای بلاتکلیف و خلف وعده سرمایهگذاران
یکی از مهمترین مسائل و نقدهایی که به عملکرد صندوق احیا وارد است، موضوع بناهای بلاتکلیف و سازوکار واگذاری بناهای تاریخی به سرمایهگذاران است. در شهرهای مختلف موارد بسیاری وجود دارد که سالها پیش در مزایده واگذار شدهاند، سرمایهگذار تمام مراحل قانونی را طی کرده، بنا را در اختیار گرفته، اما اقدامی برای احیا و مرمت آن انجام نداده و بنا را به حال خود رها کرده است. نمونهها بسیارند، از عمارت ملک در بوشهر تا خانه میررحیمی در دامغان و از گراند هتل قزوین تا تعدادی از خانههای واگذارشده در بافت تاریخی شیراز که تنها مطالعات مقدماتی در مورد آنها از سوی سرمایهگذار انجام شده است و بعد به حال خود رها شدهاند و بسیار بنای دیگر در سراسر کشور.
«شهاب طلایی» درباره این بناها میگوید: «در برخی واگذاریها، سرمایهگذار با امید دریافت وام در مزایده صندوق شرکت کرده، اما وقتی موفق به دریافت وام نشده، بنا را به حال خود رها کرده است. در یک سال و نیم اخیر بیش از ۳۳ بنا را که در این وضعیت بودند، از ارومیه تا خراسان جنوبی اقاله قرارداد کردیم. چون مطمئن شدیم سرمایهگذار نمیتواند اقدامی در مورد بنا انجام دهد. از طرفی بعضی از بناها را که معطل بعضی مجوزها و تصمیمها بودند، مثل عمارت صدر اعظم که چهار سال معطل بود و یا هتل ایران رشت که سه سال معطل بود، پیگیری کردیم و گفتیم با پول خودتان بنا را احیا کنید، همزمان مرمت را هم پیش ببرید».
طلایی از تغییراتی در رویه واگذاری بناها و تشخیص اهلیت سرمایهگذاران هم گفت: «روال کار ما به این شکل است که از ابتدا از سرمایهگذار سؤال میکنیم که چقدر سرمایه برای بنا در نظر گرفته است؛ از او میخواهیم که روی حمایت مالی صندوق یا دریافت وام حساب باز نکند تا بعد دوباره مشکلی که در بناهای بلاتکلیف داشتیم، تکرار نشود. درست است که با این اقدام تعداد بناهای واگذارشده کمتر میشود، اما در عوض سرمایهگذاری پای کار میآید که با جدیت روند احیا و مرمت را دنبال میکند. بهطور مثال، عمارت حاجرئیس بوشهر واگذار شده، برآوردی که برای هزینه احیا و مرمت صورتگرفته حدود ۸۰ میلیارد تومان است، سرمایهگذار اعلام کرده تا ۱۲۰ میلیارد هم میتواند هزینه کند. میراثفرهنگی چنین سرمایهگذارانی میخواهد.» این پاسخ از سویی مؤید نقدهایی است که درباره شیوه واگذاریهای صندوق مطرح میشود، منتقدان عملکرد صندوق احیا معتقدند واگذاریها و روند مرمت بناهای واگذار شده تنها با نگاه تجاری انجام و نظارت و تأکید چندانی برای مرمت اصولی و حفظ اصالت و هویت بنا صورت نمیگیرد.
بیمه بناهای تاریخی امری مبهم و پیچیده است
یکی از مواردی که در قراردادهای منعقدشده بین صندوق احیا و سرمایهگذاران مورد تأکید قرار میگیرد مسئله بیمه است، اما این تأکید ناظر بر بیمه بناهای تاریخی -و مواردی از قبیل آتشسوزی و مرمت- نیست. شهاب طلایی در این مورد میگوید: «ما سرمایهگذار را ملزم به بیمه مسئولیت اجتماعی میکنیم. بیمه بناهای تاریخی که قانون حمایت از بافتها و بناهای تاریخی مصوب در سال ۱۳۹۸ بر آن تأکید کرده است، موضوع پیچیدهای است. مسئله اصلی در بیمه آثار تاریخی ارزشگذاری آن است. این باعث میشود شرکتهای بیمه تمایلی برای ورود به این موضوع نداشته باشند. تا امروز هیچ مرجع و نهادی حتی کارشناسان رسمی دادگستری، نتوانستهاند ارزش واقعی بناهای تاریخی را تعیین کنند، مثلاً بگویند ارزش سعدآباد یا کاخ گلستان چقدر است؟ چون معیار آن مشخص نیست، قدمت بنا یا اهمیت رویدادهایی که در آن اتفاق افتاده یا مساحت آن یا تزئینات یا موارد دیگر، به همین دلیل نمیتوانیم بدون تعیین ارزش بنا، آن را بیمه کنیم. اما در مورد مسئولیت مدنی، سرمایهگذار حوادثی را که برای افراد در مجموعه تحتمدیریتش اتفاق میافتد، بیمه میکند که اگر حادثهای برای کسی در آن مجموعه رخ داد، بیمه هزینههای آن را تقبل میکند» فارغ از موضوع ارزشگذاری، الزاماتی که از سوی شرکتهای بیمه مطرح میشود و در اغلب بناهای تاریخی مورد توجه قرار نمیگیرد، مثل تجهیز بنا به سیستم اطفای حریق استاندارد و سیستمهای ضدسرقت و استحکامبخشی اصولی بناها و… از دیگر عواملی است که باعث شده است شرکتهای بیمه در ایران برای ورود به موضوع بیمه بناهای تاریخی تمایلی نداشته باشند.
علاوهبر کالبد، روایت یک بنا هم باید احیا شود
شهاب طلایی اخیراً اعلام کرده است صندوق احیا درنظر دارد به مقوله میراث ناملموس نیز ورود کند، اما درباره چگونگی این اقدام جزئیات بیشتری ارائه نکرد. او درباره این موضوع میگوید:«در غالب بناهایی که واگذار شده است، فقط کالبد احیا میشود. روایت بنا مغفول میماند. هر بنای تاریخی یک روایت دارد، مالک یا مالکانی داشته، این مالک نقشی در تاریخ کشور داشته، رویدادهایی در این بنا اتفاق افتاده است و بسیاری نکته دیگر در مورد این بنا وجود دارد که معمولاً یا بهطور کامل به آن پرداخته نمیشود یا هر کس روایت خود را از آن دارد. ما با حمایتهایی که میتوانیم از پژوهشگران داشته باشیم، میتوانیم بهشکل مستند این روایتها را احیا کنیم. اینها همه میراث ناملموس بنا است. هدف این است که وقتی کسی به این عمارت -با هر نوع کاربری- مراجعه میکند، در قالب کتاب یا کاتالوگ این روایت صحیح و مبتنیبر اسناد را در اختیار داشته باشد. در این زمینه تسهیلات پژوهشی هم در نظر میگیریم برای کسانی که بخواهند در مورد میراث ناملموس یک بنا کار پژوهشی انجام دهند.» طلایی معتقد است وظیفه این مجموعه فقط واگذاری یک بنای تاریخی نیست و باید از پژوهشهای مرتبط با بناها هم حمایت شود.
طولانی شدن عناوین کمکی به عملکرد بهتر نمیکند
آنقدر که عنوان صندوق احیا در سالهای اخیر مطول شده، دامنه فعالیت و اثرگذاری آن در حوزه میراثفرهنگی گسترش پیدا نکرده است. اساسنامه «صندوق احیا و بهرهبرداری از بناهای تاریخی» در سه مرحله در سالهای ۹۹، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱بهروزرسانی شده و با استناد به قوانینی از جمله «قانون حمایت از هنرمندان، استادکاران و فعالان صنایعدستی» مواردی به آن اضافه شد. بهتبع تغییر اساسنامه، عنوان صندوق هم هر بار طولانیتر شد و حالا با عنوان رسمی «صندوق توسعه صنایعدستی و فرش دستباف و احیا و بهرهبرداری از اماکن تاریخی و فرهنگی» فعالیت میکند. اما درباره اقدامات صندوق در حوزه فرش دستباف یا صنایعدستی اطلاعات و اخبار و آماری وجود ندارد.
طلایی میگوید وقتی مسئولیت صندوق احیا را بهعهده گرفته، حتی یک صندلی در مجموعه وجود نداشت که کسی روی آن بنشیند و در زمینه صنایعدستی کاری انجام دهد. درباره فعالیت در زمینه فرش دستباف هم اضافه شدن این بخش را به عنوان و اساسنامه صندوق، ناشی از سوءتفاهم درباره حوزه فعالیت این مجموعه میداند: «فرش دستباف را بدون هدف و برنامه به صندوق اضافه کردند. فکر میکردند صندوق قرار است به صنعتگران وام بدهد.» اما گویا تصمیم گرفته در حوزه صنایعدستی اقداماتی در مجموعه تحتمدیریتش انجام دهد: «امسال معاونت صنایعدستی را در صندوق ایجاد کردیم. در نمایشگاههای ملی صنایعدستی تسهیلاتی مثل غرفه و اسکان رایگان برای هنرمندان -بهویژه در مناطق کمبرخوردار- در نظر گرفتیم تا بتوانند آثار خود را ارائه کنند.» با اینهمه هنوز مشخص نیست چرا این بخشها به صندوق احیا اضافه شدند و ماهیت شکلگیری این صندوق در کدام بخش با این حوزههای سنجاقشده به عنوان و اساسنامه آن همخوانی دارد، و اصولاً با وجود معاونت صنایعدستی در نمودار سازمانی وزارت میراثفرهنگی، چه الزامی به ورود صندوق احیا به حوزه صنایعدستی وجود داشت؟ طلایی معتقد است هم در صندوق و هم در حوزه میراثفرهنگی تمام تصمیمات و اقدامات ناظر به گذشته است و نه آینده، و تأکید میکند: «چشمانداز روشنی برای آینده نداریم.»
بناهای نفیس بهجای احیا، رها شدهاند
در اساسنامه صندوق احیا تمام بناهای تاریخی امکان واگذاری به سرمایهگذار دارند، اما قانونگذار برای نفایس ملی استثنا قائل شده است. این موضوع قابلتوجه است که مرمت و حفاظت از نفایس ملی بهعهده وزارت میراثفرهنگی گذاشته شده است، اما چالشی که صندوق احیا از ابتدای تأسیس تا امروز با آن روبهرو است، این است که تعریف دقیقی از نفایس ملی وجود ندارد و هر کسی از ظن خود یک بنا را نفیس دانسته و دیگری ممکن است همان را جزو نفایس قلمداد نکند. پس از دو دهه هنوز قانون در مورد تعریف مشخص و دقیق این مفهوم به نتیجه نرسیده است.
باید به یک توافقی برسیم که آیا نفیس بودن بنا به این معناست که هیچ اقدامی در مورد آن انجام نگیرد؟ یا همه اقدامات را باید دولت انجام دهد؟ دولت نمیتواند تمام بناها را احیا کند. اگر نفیس بودن بنا را همتراز این بدانیم که هیچکاری برای آن انجام ندهیم، همه بناهای تاریخی ما بهتدریج تخریب میشوند
شهاب طلایی با انتقاد به این وضعیت و برخوردهای سلیقهای در مسئله واگذاری میگوید: «ما هیچ دستورالعمل یکسانی نداریم، این باعث میشود مردم هم در مواجهه با میراث فرهنگی تجربه خوبی نداشته باشند.» او در مورد اینکه برخی موانع در مورد بناهای شاخص به وجود میآید، معتقد است: «آیا نفیس بودن یک بنا به این معنا است که نباید اقدامی برای آن انجام دهیم؟ چند سال پیش مجوز واگذاری حمام شیخبهایی در اصفهان داده نشد با این توجیه که جزو نفایس ملی است. بنا به سرمایهگذار واگذار نشد، دولت هم برای احیای آن کاری نکرد، بنا بهکلی تخریب شد. درحالیکه اگر سه سال پیش این بنا را واگذار کرده بودیم، الان بنایی بهنام حمام شیخ بهایی وجود داشت، حتی با کاربری رستوران. یا بهطور مثال ارگ راین در کرمان، سرمایهگذار هم داشت و قرار بود احیا شود و از آن بهرهبرداری کنند، گفتند نفیس است، واگذار نکنید؛ الان به حال خود رها شده است و تا ۱۰ سال دیگر هم کسی برای این بنا کاری نخواهد کرد»
طلایی بر این باور است که: «باید به یک توافقی برسیم که آیا نفیس بودن بنا به این معناست که هیچ اقدامی در مورد آن انجام نگیرد؟ یا همه اقدامات را باید دولت انجام دهد؟ دولت نمیتواند تمام بناها را احیا کند. اگر نفیس بودن بنا را همتراز این بدانیم که هیچ کاری برای آن انجام ندهیم، همه بناهای تاریخی ما بهتدریج تخریب میشوند» و این تخریب علاوهبر اینکه نتیجه نبود تعریف دقیقی در مورد نفایس ملی است، نتیجه اهمال و بیتوجهی وزارتخانهای است که متولی حفاظت و نگهداری از بناهای نفیس و ارزشمند است و برای این امر ردیف بودجه مشخصی دارد.
پیام ما نوشت، مدیرعامل صندوق احیا و بهرهبرداری از اماکن تاریخی میگوید مهمترین مسئلهای که صندوق احیا در حال حاضر با آن روبهرو است این است که باید حمایت تسهیلاتی از بناها انجام دهد، اگر این اتفاق نیفتد احیای بسیاری از بناها صرفه اقتصادی ندارد، بهطور مثال بناهایی با تخریب بالا که ۴۰-۵۰ میلیارد هزینه احیا دارند، نمیتوانند سرمایهگذار جذب کنند و نیاز به تسهیلات و حمایت دارند: «مهمترین دغدغه من بناهای تاریخی هستند که مالک خصوص دارند، دولت در عمل هیچ برنامهای برای آنها ندارد.»
انتهای پیام/