دام مازاد و شکار غیرمجاز، تعارض در یکی از مهمترین پناهگاههای حیاتوحش ایران را افزایش داد
بیپناهی حیاتوحش «خوش ییلاق»
درگیری در «خوشییلاق» این بار بخیر گذشت. دفعهٔ پیش شکارچیان با محیطبانان گلاویز شده و شلیک مستقیم کرده بودند. دو ماه پیش بود. بعد از آن درگیری با شکارچیانِ شناختهشدهٔ منطقه شکارممنوع «تِپال»، «علیرضا دزیانیان» سه روز در بیمارستان بستری بود. همین چهارشنبه هم درگیری دیگری این بار در پناهگاه حیات وحش خوشییلاق اتفاق افتاد که کیلومترها از تپال دورتر است. باز هم شکارچیان غیرمجاز با اسلحههایشان آمدند و یکیشان هنگام فرار محیطبانان را نشانه رفت و شلیک کرد. اما گلوله به محیطبان برخورد نکرد.
رخدادشهر: محیطبانان آن شب از خورجین یک موتور سه لاشهٔ گوسفند وحشی پیدا کردند، بهعلاوه ۲۹ تیر فشنگ. چه شد که خوشییلاق، با آن تصاویر بهشتی گذشتهاش به امروز افتاد؟ محیطبان دزیانیان که بهناچار همزمان سرپرست تپال، خوشییلاق و جنگل ابر است، میگوید حفاظت خوشییلاق در این سالها رها شده و اکنون ۱۱ محیطبان بهتنهایی نمیتوانند از پس حفاظت این منطقهٔ ۱۵۰ هزار هکتاری برآیند.
چهارشنبه (۱۹ مهر) گزارشی از حضور شکارچیان غیرمجاز به دست محیطبانان رسید. محیطبان دزیانیان، همراه سایر محیطبانان به خوشییلاق رفتند و گذرها را بستند. ساعت ۱۰ شب دو موتورسوار به آنها نزدیک شدند. محیطبانان فرمان ایست دادند اما آنها نایستادند. دزیانیان میگوید: «یکیشان به عقب برگشت و فرار کرد و دیگری که دو سوار داشت، از طرف دیگر متواری شد. وقتی آن دو نفر را تعقیب کردیم، کنترل موتور را از دست دادند، یکیشان را گرفتیم و دیگری فرار کرد. همان وقت که داشتیم دستبند میزدیم، فردی که فرار کرده بود به ما تیراندازی کرد. ما هم به ناچار چند تیر هوایی زدیم. سریع موتور و لاشهها را گرفتیم و با آن دیگری که دستگیر کرده بودیم، برگشتیم.»
چرا شکار در خوشییلاق زیاد شده است؟ محیطبان دزیانیان به «پیام ما» جواب میدهد: «هر جا که حیات وحش خوبی داشته باشد، شکارچی هم زیاد است. اما بهنظر من مشکل پناهگاه حیات وحش خوشییلاق این است که در این منطقه حفاظت رها شده. شاید همکارانم مقابل این حرف موضعگیری کنند اما واقعیت این است که بعضی ماموران از درگیری با شکارچی غیرمجاز میترسند و کمتر حاضر میشوند که به منطقه بیایند.» او میگوید در ۱۰ ماه گذشته که سرپرست این منطقه است، هر بار گزارشی گرفته و با محیطبانان به منطقه رفته، دست شکارچی غیرمجاز را خالی گذاشتهاند. «این نشان میدهد که در این سالها حفاظت به خوبی در این منطقه انجام نشده بود.
خوشییلاق منطقه من است و باید از آن دفاع کنم اما بهنظر من یک دلیل حضور شکارچیان این بوده که شکارچیها بر مأموران محیط زیست غلبه میکردند و مأمور از هراس تیراندازی و آسیب، بهمنطقه نمیرفت. در این مدت که اینجا بودیم نفراتی را دستگیر کردیم که مأموران را در سالهای گذشته گروگان گرفته بودند، تیراندازی کرده بودند یا شکار زده و فرار کرده بودند.» در آخرین درگیری هم، متخلفان «شکارکشها و افراد شروری بودند» که در گذشته نیز سابقه شکار غیرمجاز داشتند«هوشنگ ضیایی»، کارشناس نامآشنای حیاتوحش که از سالها قبل به خوشییلاق رفتوآمد داشته، این منطقه را یکی از نقاط بسیار مهم تحت حفاظت در کشور و همسنگ با پارک ملی گلستان میداند؛ منطقهای که روزگاری شاهد رفتوآمد پلنگ بوده و شوکا و خرس در درههایش بسیار دیده شده است.
او میگوید: «این منطقه حیات وحش بسیار گستردهای دارد و از شوکا و خرس تا پلنگ در آن دیده شده. دره گل سرخ و دشت زردابه از زیباییهای منحصربه فرد این منطقه است و من در این دشت در یک روز پنج یوز را مشاهده کردهام. در دههٔ ۵۰، چند رأس گورخر را از توران به این خوشییلاق منتقل کردیم و آنها تا حدود شش سال قبل هم آنجا بودند و در دهههای گذشته زاد و ولد بسیاری هم داشتند اما از چند سال قبل دیگر مشاهده نشدند و اغلب آنها در شکار از دست رفتند.»
به گفتهٔ او، این منطقه از گذشته محلی برای شکار شناخته میشد و به همین تبدیل به «پارک ملی» نشد؛ چرا که در پارک ملی نه اجازهٔ شکار وجود دارد و نه چرای دام. «ماجرا این است که اطراف خوشییلاق روستاهای فراوانی وجود دارد که شغل اغلب مردمش دامداری است. در نتیجه امکان تبدیل منطقه به پارک ملی نبود و این منطقه از پیش از انقلاب هم نقطهٔ مهمی برای شکار بود. در اواخر دهه ۴۰ یکی از راهنمایان شکار به نام «تاریوردی فرمانفرمائیان» توسط شکارچیان غیرمجاز کشته شد و مواردی از این دست از گذشته وجود دارد.
این منطقه منبع درآمد خوبی هم برای سازمان محیط زیست به حساب میآمد چرا که افراد برای شکار میآمدند و این درآمدی برای سازمان بود اما در دهههای اخیر روند تغییر و آسیب در منطقه شدت گرفت.» تغییر پناهگاه با آسیبهای گسترده همزمان شد. اینطور که ضیایی میگوید، حضور دامداران بدون توجه به ظرفیت مراتع و با تعداد بالا، قطع درختان و از سویی تعارض شکارچیان غیرمجاز و محیطبانان از این آسیبها بوده است.
در این شرایط او راه حل را بهکارگیری حفاظت مشارکتی میداند: «شاید حفاظت مشارکتی تنها راه نجات باشد. اتفاقی که فقط در پارک ملی گلستان عملیاتی شد و در سالهای اخیر شاهد روند خوب آن هستیم. زمانی این پارک دو هزار قوچ و میش داشت اما بعد از کمک جامعه محلی برای حفاظت این تعداد به ۱۰ هزار افزایش یافت. مردم خود را صاحب و حافظ پارک ملی میدانند و شکارچیان حالا در مقام حفاظت عمل میکنند. امتیازاتی به جامعه محلی داده شده که بر اساس آن علاقهشان به حفظ منطقه بالا برود. برای مثال آنها در منطقه کلبههای گردشگری ساختهاند یا شاخ افتادهٔ گوزنها را میتوانند جمع کنند و بفروشند. همهٔ این موارد میتواند در سایر مناطق کشور هم دنبال شود. این تنها راه حفاظت و کاهش تعارضات است.»
گرفتاری دام و شکارچی
پناهگاه وسیع خوشییلاق زمانی با ۶۰ محیطبان اداره میشد اما امروز ۱۱ محیطبان دارد و از سه پاسگاهی که دارد، دو پاسگاه عملاً تعطیلند، «مگر اینکه ماموران بهصورت گذری آنجا بروند و سرکشی کنند».
پیش از انقلاب میگفتند خوشییلاق بهشت شکارگاههای ایران است. محیطبان دزیانیان از «دشت زردابه» میگوید که وقتی سواری با اسب به آن پا میگذشت، فقط سر اسب پیدا بود. «دیگر آن دشت علف هم ندارد. فقط بوتههای خشک است. از بس دام زیاد است، چرای بیرویه دشت را از بین برده.
اینجا آن زمان یوزپلنگ و گورخر ایرانی هم داشت. امروز گورخری نمانده اما یوزپلنگ دارد و وضع آهوی منطقه نسبت به ۶، ۷ سال قبل بهتر شده است. جمعیت کل و بز و قوچ و میش هم فقط و فقط به دلیل شکار غیرمجاز وضعیت خوبی ندارد.» سرپرست پناهگاه حیات وحش خوشییلاق که همزمان باید تپال و منطقهٔ حفاظتشدهٔ جنگل ابر و علاوه بر این «کوه شاهوار» را مدیریت کند، میگوید باید تصمیمات بهتری برای خوشییلاق گرفت و نگاه ویژهتری داشت. «من آنجا سرپرستم اما به اداره شهرستان و اداره کل محیط زیست استان سمنان هم گفتهام که باید کسی آنجا باشد که بهعنوان مسئول حضور پررنگتری داشته باشد. اینکه سرپرستی سه منطقه را داشته باشم و کارهایش را پیگیری کنم، از عهده من خارج است.»
پیام ما نوشت، مشکل دیگر از نگاه او چرای بیرویه دام است. «منطقهای که زیستگاه حیات وحش است یا جای حیات وحش است، یا جای دام. توران هم گرفتار دام است؛ جایی که یوزپلنگ دارد، حضور دام معنا ندارد. وجود این دو کنار هم به هردو آسیب میزند. دامداران میگویند گرگ و پلنگ گوسفند ما را خورد و محیط زیست میگوید سگ یوزپلنگ ما را گرفت. این تعارضات وجود دارد اما تا حد خیلی زیادی قابل کنترل است. باید زمان حضور دام و تعداد سگها نسبت به گوسفندان کنترل شود.»
از نگاه دزیانیان، تصمیمات غلط مدیریتی یکی از اساسیترین مشکلات خوشییلاق است. او میگوید: «افرادی به اینجا آمدند و وقت گذاشتند که روشهای دستگیری و غلبه بر شکارچی را بلد نبودند. فقط فکرشان این بود که دام کجاست و آبشخور کجا بسازند. اینها خوب است اما در جای خود. اگر از وظیفهٔ اصلی یعنی حفاظت غافل شوید، آبشخور ساختن فایده ندارد. اینکه نتوانی راه متخلف را سد کنی و دستگیرش کنی، حیات وحش را به باد میدهد.»
انتهای پیام/