کد خبر: 9813
تاریخ و ساعت انتشار: 1402/05/07 09:58
منبع: rokhdadshahr.ir

مرگ خاموش زاگرس

 «چوبخوار»، «برگخوار»،‌ «بذرخوار»، «مکندۀ گال‌زا» همگی از آفاتی هستند که به‌جان درختان در زاگرس می‌افتند و باعث خشک شدن آنها می‌شوند. دلیل این موضوع مشخص است؛ نادیده گرفتن این عرصه‌ها از سوی متولیان. هر کس سهم خود را از زاگرس می‌خواهد؛ یکی زغال‌گیری کند،‌ دیگری زراعت داشته باشد،‌ آن یکی به‌دنبال شکار حیات‌وحش است، دولت می‌خواهد آب را منتقل کند‌، جاده بزند و محلی‌ها می‌خواهند معیشت‌شان تأمین شود.

رخدادشهر: انواع و اقسام پروژه‌ها برای حفاظت مشارکتی از زاگرس انجام شده، اما نتیجه‌اش درنهایت به‌نفع این عرصه‌‌ها آنچنان که باید، تمام نشده است. درعوض، در سال‌های اخیر تغییراقلیم به کمک سایر عوامل تخریبگر آمده و باعث شده درختان در برابر آفت‌ها ضعیف‌تر شوند و مرگ‌شان جلو بیفتد.

مجید توکلی، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع‌طبیعی استان لرستان، می‌گوید که حشرات جزئی از جنگل‌ها هستند که در حالت طبیعی جمعیت آنها متوازن است: «حشرات انواع خدمات اکوسیستمی را برای جنگل دارند‌ که از جمله آنها می‌توان به گرده‌افشانی یا پوساندن چوب‌های ریخته‌شده اشاره کرد. بااین‌حال، در شرایط خاصی، جمعیت گونه‌ای از آنها بالا رفته و خسارت‌زا می‌شوند.»

چه عواملی این رشد جمعیت را به‌همراه دارد؟ پاسخ این عضو هیئت‌علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع‌طبیعی استان لرستان به این پرسش «تغییرات در اکوسیستم» است. او اضافه می‌کند: «این تغییرات از راه‌های مختلف مانند کشاورزی در زیر درختان، سم‌پاشی و .. به وجود می‌آید. ما تعادل زیستی جنگل را به‌هم زده‌ایم. همین موضوع سبب شده است عوامل کنترل‌کننده که جمعیت آفات را در شرایط طبیعی متعادل می‌کنند، به‌واسطۀ مجموعه‌ای از عوامل انسانی و طبیعی از بین بروند. زمانی که از عوامل طبیعی صحبت می‌کنیم، یکی از آنها تغییراقلیم است که خشکسالی و ضعیف شدن درختان را به‌همراه دارد. قبلاً شرایط طبیعی و بارندگی‌ها خوب بود و همین باعث می‌شد درختان قوی باشند و بتوانند از خود در برابر آفات دفاع کنند. علاوه‌بر تغییراقلیم، کهنسال شدن و ضعف فیزیولوژیک درختان هم سبب شده است آنها مستعد پذیرش آفات شوند.»

او با بیان اینکه شکل و فرم طغیان آفات،‌ عوامل آفت و خسارت‌زا در هیرکانی و زاگرس متفاوت است، می‌گوید: «ممکن است یکسری اصول و قواعد بر هر دو عرصه حاکم باشد، ولی آنچه در زاگرس اتفاق میفتد با اتفاقاتی که در هیرکانی جریان دارد، متفاوت هستند. علاوه‌برآن، بحث مدیریت هم مطرح است. ما برنامۀ منسجم و درستی دربارۀ پایش آفات و کنترل آفات نداریم. درنتیجه، وقتی آنها مهار و کنترل نمی‌شوند، جمعیتشان به سرعت بالا می‌رود.»

توکلی دربارۀ دسته‌بندی آفات در زاگرس توضیح می‌دهد: «ما آفات چوبخوار، برگخوار،‌ بذرخوار (از بذر گیاه، اعم از گیاه مرتعی و درخت نظیر بلوط، استفاده می‌کنند)، مکنده (شیرۀ گیاهی را می‌مکند)، گالزا (ایجاد تومور و غده می‌کنند) را داریم. بااین‌حال، در بین این اقسام آفات، آنچه رسیدگی به آنها در زاگرس اهمیت بیشتری دارد، در بخش چوبخوارها و برگخوارها است که هر ساله طغیان می‌کنند.»

راهکارهایی که مسئولان برای دفع طغیان آفات دارند، آیا خود تبدیل به مشکل دیگری نمی‌شود؟ توکلی پاسخ می‌دهد: «این مقوله باید ارزیابی شود. البته هدف همه این است که از شیوه‌هایی استفاده کنند که سازگار با محیط زیست باشد. دربارۀ استفاده از «بی تی» به‌عنوان یک راهکار بیولوژیک گفته می‌شد که این ماده فارغ از اینکه آفت را از بین می‌برد، با توجه به تنوع بالای حشرات در منطقه،‌ آنها را هم تحت‌تأثیر قرار می‌دهد که گفته این منتقدان، کاملاً به‌حق و درست است. با این‌حال، گاهی ضرورت دارد که به‌شکل درست، اصولی، به‌موقع و جنس خوب از عامل بیولوژیک استفاده کنیم؛ در غیر این‌صورت نه‌تنها این شیوه اثربخشی نخواهد داشت، بلکه پیامدهای منفی آن را هم شاهد خواهیم بود.»

زاگرس علاوه‌بر مسئلۀ آفات، تحت فشارهای آبی، گرمایش زمین و تغییراقلیم‌‌، چرای بی‌رویه، زمین‌خواری‌، آتش‌سوزی، قطع درختان و… قرار دارد
او دربارۀ راه‌حل‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت در موضوع دفع آفات می‌‌گوید: «در کوتاه مدت می‌توان از عوامل بیولوژیک استفاده کرد و اقدام‌های حمایتی داشته باشیم. علاوه‌برآن، بایستی دخالت انسانی مانند تغییر کاربری و زراعت را کاهش و محیط را به حال خود رها کنیم؛ زیرا در شرایط طبیعی،‌ اکوسیستم قدرت کنترل آفات را دارد و جمعیت آنها را پایین می‌آورد. علاوه‌برآن، ما در میان‌مدت و بلندمدت باید یک سیستم پایش اصولی و علمی به‌جای بازدید صرف داشته باشیم. متأسفانه در ایران پایش لوث شده است، درحالی‌که این مقوله معنا، مفهوم و الفبای خاصی دارد. اگر نیروهای قرق‌بان و جنگلبان آموزش ببینند و به‌موقع پایش انجام شود، قادر خواهیم بود که در اولین زمان و پیش از طغیان، آفات را شناسایی کنیم و تشخیص دهیم.»

به گفتۀ توکلی قرق یکی دیگر از راهکارهایی است که باید مدنظر قرار گیرد. او می‌افزاید: «می‌توانیم محدوده‌ای را قرق کنیم و نگذاریم دام و زراعت در آن انجام شود‌، تا به شرایط طبیعی خود بازگردد.»

آیا یک سازمان و نهاد می‌تواند مبارزه با آفات را انجام دهد؟ از نظر این مدرس دانشگاه در زاگرس ما با عرصه‌های پهناوری سروکار داریم که گرچه متولی مبارزه با آفات در آن، به‌عهدۀ سازمان منابع‌طبیعی و آبخیزداری است، اما به‌واسطۀ وسعت، گستردگی و تنوعی که آفات دارند، رسیدگی به آنها از عهدۀ یک سازمان برنمی‌آید. او اضافه می‌کند: ما نیاز به همکاری بین‌دستگاه‌هایی داریم. وزارتخانه‌هایی مانند وزارت علوم کارشان تنها جزوه دادن به دانشجویان نیست، آنها از طریق آزمایشگاه‌ها و تحقیقات متعدد می‌توانند به این موضوع ورود کنند؛ همچنان‌که بایستی مؤسسات مختلف پژوهشی می‌توانند در کنترل آفات و جلوگیری از زوال درختان بلوط و سایر درختان در این محدوده مؤثر باشند.

اگر وضعیت همچنان که امروز هست ادامه پیدا کند، آیندۀ زاگرس چطور خواهد بود؟ توکلی پاسخ می‌‌دهد: «آیندۀ زاگرس خیلی مبهم است و من به آن خوش‌بین نیستم. اگر آفات بدون برنامه و مدیریت به حال خود رها شوند، طغیان آفات روند افزایشی پیدا می‌‌کند،‌ درختان و درختچه‌ها از بین می‌روند و حیات‌ زاگرس به خطر میفتد.»

حسین رجائی، حشره‌شناس و مدیر بخش تحقیقات پروانه‌شناسی موزۀ تاریخ طبیعی اشتوتگارت آلمان، از منتقدان جدی استفاده از بی‌تی برای مبارزه با این شب‌پره در محیط جنگل طبیعی است.

پیام ما نوشت، او می‌گوید: «بی‌تی، سمی باکتریایی است که می‌تواند لارو پولکداران را از بین ببرد. پولکداران دومین راستۀ حشرات با بیش از ۱۷۰ هزار گونۀ شناخته‌شده در جهان است. در ایران تا به‌حال ۴۸۱۲ گونه از آنها شناسایی و کاتالوگ شده است و تخمین زده می‌‌شود که دست‌کم ۵۰۰۰ گونۀ دیگر هنوز در ایران ناشناخته مانده است. فقط در محدودۀ زاگرس چیزی حدود سه هزار تا سه هزار و ۵۰۰ بال‌پولکدار پرواز می کنند که تعداد قابل‌توجهی از آنها بومی ایران هستند. به این معنا که پراکنشش آنها محدود به ایران است و در هیچ جای دنیا نظیرشان وجود ندارد.»

این حشره‌شناس با بیان این مطلب اضافه می‌کند: «بی‌تی لارو تعداد زیادی از گونه‌های بال پولک‌دار را تحت‌تأثیر قرار دهد و می‌تواند آنها را از بین ببرد. بی‌تی ابداً روشی تخصصی برای مبارزه با این آفت به حساب نیامده است و استفاده از این روش اثرات جبران‌ناپذیری بر اکوسیستم دارد و می‌تواند منجر به مرگ خاموش تعداد زیادی از گونه‌های بال‌پولکدار منطقه شود.»

رجائی نیز مانند توکلی آیندۀ زاگرس را روشن نمی‌داند و می‌گوید: «با این شیوه‌های مدیریتی آیندۀ تاریکی در انتظار زاگرس است. این منطقه تحت فشارهای آبی، گرمایش زمین و تغییراقلیم‌‌، چرای بی‌رویه، زمین‌خواری‌، آتش‌سوزی، قطع درختان و… قرار دارد. زاگرس یک منطقۀ بکر و یگانه در جهان به‌لحاظ فون و فلور است، اما با ادامۀ مدیریت غیراصولی در آن، به‌زودی شاهد انقراض‌های آبشاری در منطقه خواهیم بود، کما اینکه این روند آغاز شده است.»

انتهای پیام/

1402/05/07 09:58
بازگشت