کد خبر: 830
تاریخ و ساعت انتشار: 1401/04/20 10:17
منبع: rokhdadshahr.ir

آیا پروانه برگ‌خوار بلوط ناجی زاگرس می‌­شود؟

این روزها حال جنگل‌های بلوط زاگرس بدتر از همیشه است. عوامل انسانی، خشکسالی و گردوغبار مدت‌ها بود که گلوی زاگرس را فشار می‌داد و اکنون قاتلی زیبا و فانتزی هم به جمع دشمنان بلوط اضافه شده است. پروانه برگخوار سفید بلوط، بخش‌های وسیعی از این جنگل‌های ارزشمند را در بر گرفته و نقل محافل زاگرس است.

رخدادشهر: رحیم ملک نیا - در حالی که بحث اصلی در بین کارشناسان و فعالین جنگل، موضوع سم‌پاشی کردن یا سم‌پاشی نکردن است، شاید شرایط ایجاد شده توسط این آفت آخرین فرصت برای جلب نگاه جامعه و تصمیم‌سازان کشور به بلوط زاگرس باشد.

بر همگان روشن است که هر آفتی در زاگرس عاملی ثانویه برای تهدید این بوم‌سازگان است. تهدید اصلی که زمینه را برای تبدیل هر رخداد طبیعی به یک فاجعه فراهم کرده است، نحوه مدیریت سرزمین و بهره‌­کشی از زاگرس است.

جامعه و تصمیم‌سازان لازم است که درک کنند زاگرس ارزش‌های بالاتری از تبدیل شدن به چراگاه و قطب تولید پروتئین دارد. وقت آن رسیده است که درک کنیم اگر چه هنوز معتقدیم زاگرس 40 درصد آب کشور را تامین می‌کند، اما همه این آب سهم سدها و لوله‌‌های انتقال آب نیست و طبیعت زاگرس هم از آن سهم دارد.

 زاگرس اگرچه خاک حاصلخیزی دارد اما با پمپاژ آب از رودخانه‌ها و نهرها و زراعت در اراضی شیب‌دار، اکوسیستم بیش از پیش تخریب شده و خاک حاصلخیزش با اندک بارندگی فرسوده شده و از دسترس خارج می‌‌شود.

 پیام ما نوشت، سازمان منابع طبیعی که متولی اصلی مدیریت زاگرس است، باید دست از ترویج باغبانی و زراعت در زاگرس کشیده و به رسالت جنگلبانی خود برگردد. کشت گیاهان دارویی و کاشت درختان باغی نه وظیفه سازمان منابع طبیعی است و نه با اکوسیستم جنگلی زاگرس سازگار است.

بذل و بخشش از زاگرس برای کشاورزی، چنان زاگرس را رنجور کرده که با هر نسیمی به لرزه می‌‌افتد. لازم است در مراکز علمی باور کنیم که بهره‌کشی سنتی از زاگرس دانش بومی نیست. زراعت در زیر اشکوب، دامپروری در اکوسیستم جنگلی و توجه بیشتر به گونه‌ها بر اساس خوش خوراکی برای دام، زغال‌گیری و قطع چوب و بسیاری از اشکال استفاده مردم محلی از زاگرس، نشانی از دانش ندارد و با اصول پایداری اکوسیستم در تضاد مطلق است.

مراکز آموزشی، پژوهشی و بخش اجرا نباید بر استفاده از اصلاحات عجیبی همچون مرتع مشجر یا اطلاق آگروفارستری به عملیات زراعی دامپروری مخرب زاگرس ادامه دهند.

لازم است بدانیم حیات نه تنها ساکنین این کوهستان، بلکه بخش اعظمی از مردمان دیگر مناطق این سرزمین به زاگرس و حیات زاگرس به بلوط وابسته است.

امروز اگر پروانه برگ‌خوار طغیان کرده یا دیروز اگر زوال بلوط شروع شده است، همه را به طبیعت نسبت ندهیم.بهره‌کشی­های مداوم، مدیریت اشتباه و نگرش نادرست به اکوسیستم ارزشمند زاگرس، این عرصه حیاتی ارزشمند را به لبه پرتگاه کشانده است.

حال که عموم جامعه خطر زوال این بوم‌سازگان را به درستی حس کرده است، لازم است نجات زاگرس و بلوطش تبدیل به یک دغدغه ملی شود. مردم بیشتر نگرانش باشند، رسانه اخبارش را پیگیری و منتشر کند، کارشناسان و فعالان در کنار دو میلیون هکتار جنگل دارای منابع چوب در شمال، نگاهی هم به پنج میلیون هکتار جنگل دارای منابع آب در غرب کشور بیندازند.

 سازمان منابع طبیعی با رجعت به رسالت جنگلبانی تفکرات زراعی خود را کنار بگذارد و وظیفه خطیر دفاع از این جنگل‌ها در مراجع تصمیم‌گیری را به درستی انجام دهد تا زاگرس قلک بخش کشاورزی نشود. نمایندگان مجلس و دولت در طرح‌ها، لایحه‌ها و برنامه‌های خود، مسایل محیط زیستی را مورد توجه قرار دهند و آگاه باشند که حیات این سرزمین در گروه زنده بودن زاگرس است.

 شاید پروانه برگ‌خوار سفید بلوط با تغییر نگاه ما ناجی بلوط شود. شاید هشداری باشد برای آغاز توقف پایان زاگرس. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.

 

*عضو هیات علمی دانشگاه لرستان

1401/04/20 10:17
بازگشت