شب یلدا، بیش از سه هزار سال است که با زندگی زمستانه ایرانیتباران در هم آمیخته است. شب یلدا، برای اقوام گوناگون ایرانی، طبقات مختلف اجتماعی، شهری و روستایی، سببساز نزدیک شدن دلها بوده و به میمنت این شب، افراد از هر قشر اجتماعی و پایگاه اقتصادی همه در کنار هم، این شب سیاه را به سپیدی صبح میرسانند. شاید بهرغم فرازونشیبهای تاریخی، یک رمز ماندگاری ایرانیان، داشتن مناسبتهایی بوده است که «در کنار هم بودن» با امید به آینده و فردایی بهتر را مشق کردهاند.
اتفاقا باهم بودنهای کوچک، زمینهساز باهم بودنهای بزرگ را دامن زده است. یلدا به معنای تولد خورشید نیز هست و مردم از فردای یلدا، روزها را بلندتر از روزهای قبل و با روشنایی بیشتر انتظار میکشند و همین نیز سببساز خلق افقگشایی در گذار از سختیها شده است. متاسفانه در سالهای گذشته یک جدال بیمعنا در تقابل با سنتهای هویتساز ایرانی را شاهد بودهایم. از نوروز و چهارشنبهسوری گرفته تا شب یلدا و اتفاقا زدودن عناصر فرهنگی هویتساز ایران؛ اقدامی خطرناک همچون ایدههای تجزیهطلبی فیزیکی. ایرانیان با همه تنوع و عناصر مشترک هویتی، ایران را معنا دادهاند. البته خوشبختانه امسال برخی نهادها که بیگانه با این عناصر و فرهنگ دیرین ایرانی بودند، امسال رویکردی دیگر اتخاد کردهاند. امیدواریم که این تغییر رویکرد پایدار بماند.
در سالهای اخیر به دلایل مختلفی مثل تحریمهای زندگیزدا، فشارهای اقتصادی، منازعات بیهوده سیاسی و سیاستهای نابجای اجتماعی، نوعی کلافگی جامعه و فردگرایی را دامن زد و در این میان فضای مجازی نیز فاصلههای باهم بودن حتی درون یک خانواده را بیشتر کرد.
علاوه بر این، امسال، در پی ماجراهای غمانگیز خیابانهای پاییزی، خانوادههایی هستند که عزیزان خود را در کنار ندارند از زایران شاهچراغ شیراز گرفته تا هموطنان بلوچ و کرد و... و همه هممیهنانمان در هرجای ایران. من تجربه تلخ سفرههای یلدای بدون در کنار داشتن عزیزان از دسترفتهام را زندگی کردهام و بر سر سفره، برایشان بشقابهای خالی چیدهام.
با این وصف در شبهای سرد یلدایی، مسوولیت اجتماعیمان را نباید فراموش کنیم و به یاد داشته باشیم امید و شادی حق همه انسانها از هر قشری است. در این شبها، افرادی هستند که نه تنها در سفره کوچکشان از آجیل و انار و هندوانه خبری نیست بلکه حتی از داشتن سرپناهی گرم و پرمهر هم محرومند در حالی که همه آنان انسانند و ایرانیاند و بخشی از واقعیت جامعه ما هستند که همه ما نسبت به آنان مسوولیت داریم. ولی متاسفانه طردشدگان اجتماعی را از ذهن خود نیز طرد کردهایم و چقدر شریفند انسانهایی که اینچنین نیستند و در سردی زندگی این طردشدگان، گرمابخشیای هرچند اندک دارند.
سوال این است تا زمانی که افراد و گروههای رهاشده در جامعه حضور دارند، چقدر زیست یک جامعه، اخلاقی خواهد بود؟
بیتردید، گذر بیتفاوت از میان به حاشیهرفتگان و ندیدن آنان جامعه را خشنتر مینماید. زندگی راحت نیاز به روح لطیف دارد. لطافت اجتماعی برای گذار همدلانه از بحرانها و مشکلات و دیدن همه افرادی که به نحوی آسیب دیدهاند یا به هردلیل غمهایی در دلشان نشسته، اجتنابناپذیر است. همه ما فراتر از خودبینیها و فردگراییهای منفی باید به جامعه و همه آنچه در آن جریان دارد بیندیشیم.
رمز موفقیت جامعه ما و داشتن آیندهای بهتر، پیشگیری از تعمیق شکافها است. تجارب تاریخی ما نشان داده که هر آنچه از درونمان و در کنار هم بودنمان جوشیده، سعادت تضمین کرده و هیچگاه بیگانگان منشأ خیر برای زندگی ایرانیان نبودهاند. گذر از یلدای سرد به صبحی روشن با درک یکدیگر با درک نیازها و خواستهای جامعه و درک مصلحتهای ملی میسر میشود.
از خدای مهربان در این ایام، نور و شادی برای همه انسانها در هرکجای زمین و بهخصوص هموطنانمان بخواهیم. از پروردگار یکتا بخواهیم که در پی تلخی این روزهای پاییزی، امید و موفقیت و پشت سر گذاشتن همه مشکلات برای کشورمان رقم بخورد.
۲۱۲۲۰
منبع: khabaronline-1709963