رخدادشهر: سوال اصلی را اما حامد وحدتینسب، باستانشناس و انسانشناس پیش از تاریخ میپرسد: «چرا پژوهشگاه میراث فرهنگی برای بررسی چنین موردی وارد عمل نشده و چرا به جای استفاده از کارشناسان پژوهشکده باستانشناسی، از کارشناسان پژوهشکده حفاظت و مرمت استفاده شده است؟» نه مسئولان پژوهشگاه میراث فرهنگی و نه سازمان میراث فرهنگی اصفهان و محیط زیست توجهی به اهمیت یافتههای چاه ریسه ندارند. چنانچه رئیس جدید اداره میراث فرهنگی اردستان که مدت اندکی است به این سِمت منصوب شده هم میگوید: «دستور پیگیری و ممانعت از کار معدن باید از استان بیاید. ما اینجا حتی کارشناس باستانشناسی هم نداریم.»
خبر پیدا شدن دو جسد در عمق ۳۵ متری زمین آبان ماه پارسال آمد. اجساد به دلیل قرار گرفتن در لابهلای سرب و روی، حالت مومیایی به خود گرفته بودند و در گزارشهای اولیه میراث فرهنگی گفته شده بود که این دو اسکلت مومیاییاند اما همان زمان علی مشهدی، رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اردستان دراینباره نوشت: «احتمالا این اسکلتها مومیایی طبیعی هستند که میتواند نشان از دوره جدیدی در تاریخ و تمدن چندهزارساله این منطقه باشد.» اجساد به موزه زواره فرستاده شدند و قرار شد در ویترینهایی شیشهای گذاشته شوند و تحقیقات بیشتر بر روی آنها و منطقه انجام گیرد. بعد از آن مشهدی اعلام کرد که در بررسیهای اولیه، یکی از این اجساد متعلق به فردی بالغ و دیگری فردی نابالغ بوده است که یکی از آنها جنسیت مونث دارد. او در ادامه گزارشش نوشت: «در بازدیدهای مکرر از محل پیدایش اجساد که در ارتفاع حدودا ۳۵ متری تا قله کوه بود، به کانالهای دستکن و یا طبیعی برخورد کردیم که وجود فضولات حیوانی مربوط به سالهای گذشته و همچنین وجود اشکال هندسی بسیار زیبا از جنس نمک یا رسوب آهکی کربنات کلسیت که در سقف این کانالها وجود داشت مربوط به چند میلیون سال قبل، قابل مشاهده بود که متاسفانه بهدلیل کارکردن ماشینآلات سنگین و برداشتها، تعدادی از کانالها بهطور کامل تخریب شده و از بین رفته است.» معدن اما سابقهای طولانی در منطقه دارد و از دوران قدیم تا دوران پهلوی مورد استفاده بوده و تا هفت سال قبل هم به شیوههای قدیمی برداشت از آن انجام میگرفته است.
معدن و روستایی تاریخی
خاطرات مردم روستای چاهریسه از این معدن کم نیست. علیرضا خانی که سالهای کودکیاش در این منطقه گذشته و حالا مدتی است برای حفاظت از میراث و محیط زیست آن تلاش میکند به «پیام ما» میگوید پدربزرگش در این معدن کار میکرده. آتشبار بوده و خاطراتی از پیدا کردن اجساد، بقایای انسانی و یا آثار باستانی در این منطقه برایشان تعریف میکرده است. «روستای چاهریسه بر سر راه تاریخی و کهن اردستان به شمال و شرق شهر اصفهان و در فواصل حدودا ۲۰ کیلومتری جنوب روستای تاریخی بقم، واقع در شمال چاه ریسه و غرب روستا و آبگرم تاریخی ورتون (تنها آبگرم استان اصفهان با آثار و ابنیه از دوره ایلخانی و صفوی که در مجلد «آثار ایران»معمار و پژوهشگر فرانسوی، ماکسیم سیرو به آن اشاره شده)، قرار دارد که همین موارد هم نشان از اهمیت تاریخی و موقعیت سوق الجیشی چاه ریسه است. همچنین در سال ۸۴، یک رباط تاریخی در منطقه ثبت ملی شد که به اشتباه زمان آن دوران قاجاریه ذکر شده اما قدیمیتر است.»
او میگوید در جنوب روستا قلعه نارک و در شمال آن منطقه تاریخی گور عربها قرار دارد. آثاری تاریخی که هر کدام به دورههایی از تاریخ برمیگردند: «این قلعه در ادامه مسیر قدیم اردستان به اصفهان بوده. چشمهای نزدیکش قرار دارد با لولههای سفالین یا تنبوشه. روی آن برجک دیدبانی قرار داشته و آثار سفالینه و شیشه پیدا شده. وقتی قلعهای در این ابعاد وجود داشته قاعدتا باید سکونت دائم هم وجود میداشته.» فاصله لاپلنگ تا چاهریسه پنج کیلومتر و تا اصفهان ۶۰ کیلومتر است و معدن از سالها قبل متروکه بوده اما «هفت سال قبل شرکتی برای مزایده میآید و این معدن متروکه هم شروع به کار میکند».
پژوهشگاه میراث، کارشناس مرمت برای بررسی فرستاد
از پارسال که دو جسد در معدن پیدا شد و تاکنون، گزارش دقیقی از بررسیهای باستانشناسی بیرون نیامده. فروردین امسال علیرضا ایزدی، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اصفهان به فارس گفته بود که «پژوهشگاه بررسیهایی داشت اما شواهدی که نشان از تاریخی بودن یا تمدن در معدن را پیدا نمیکنند.» این در حالی است که محلیها و باستانشناسان نظر دیگری دارند. خانی درباره حضور پژوهشگاه در منطقه میگوید: «پیرو درخواست ارائه شده و پیگیریهای بعدی، با وجود رویه و پروتکلهای علمی و استاندارد مقرر برای پژوهشگاه میراث فرهنگی در موارد این چنینی و وعدههای تلفنی رئیس پژوهشکده حفاظت و مرمت مبنی بر اطلاعرسانی زمان حضور کارشناسی اعزامی، متوجه حضور کوتاه خانم دکتر امین جواهری (کارشناس پژوهشکده حفاظت و مرمت) بر سر مومیاییها در موزه شهر زواره و سپس محل معدن در لاپلنگ روستای چاهریسه و صرفا انجام مذاکرهای کوتاه با مدیریت و بهرهبردار معدن در تاریخ ۲۶ دیماه سال ۱۴۰۰ و در سکوت خبری و پنهانکاری محض و بدون مشاهده تحقیقات میدانی شدیم.»
حامد وحدتینسب، باستانشناس و انسانشناس پیش از تاریخ هم صحبتهای خانی را تایید میکند و به «پیام ما» میگوید: «مسئلهای که اینجا پرسشبرانگیز است این است که برای اینگونه موارد پژوهشگاه میراث فرهنگی باید از پژوهشکده باستانشناسی درخواست کارشناسی کند. اما در این مورد شاهدیم کارشناسی از پژوهشکده حفاظت و مرمت به منطقه فرستاده شده؛ فردی که نه متخصص انسانشناسی بوده و نه متخصص استخوان انسانی. بنابراین این گزارش قابل استناد نیست. گزارشی قابل استناد است که پژوهشکده باستانشناسی تهیه کرده باشد.»
او تاکید میکند که بر اساس مصوبه هیئت دولت، وقتی در محوطهای آثاری باستانی یافت میشود تا بررسی دقیق آن آثار و منطقه از کارهای عمرانی، معدنی و … باید جلوگیری شود. «در این نمونه هم بدون مجوز پژوهشگاه میراث فرهنگی نباید معدن کارش را انجام میداد. روند اداری مشخصی برای مواردی از این دست وجود دارد و نمیدانیم چرا رعایت نشده و اداره میراث اصفهان هم بیتوجه به این موارد بوده است.»
این انسانشناس میگوید اگر از او دعوت کنند میتواند استخوانها را بررسی کرده و زمان دقیق آنها را تخمین بزند. «تاکنون تماس و دعوتی نداشتهام و در نتیجه نمیتوانم به صورت خودسر اقدام کنم.»
درحالی کمکاری و بیتوجهی اداره میراث فرهنگی اصفهان مدنظر است که نرگس بهشاد، رئیس اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اردستان که بهتازگی در این سمت منصوب شده هم به «پیام ما» میگوید: «از کم و کیف این ماجرا اطلاع دقیق ندارم. حوزهام باستانشناسی نیست و در اداره اردستان هم کارشناس باستانشناسی نداریم. از سوی دیگر اگر قرار باشد کاری انجام گیرد اداره کل باید برای آن تصمیمگیری کند. کار ما فقط حفاظت از اجساد و ساخت ویترین برای آنها بود.»
کانون تولید غبار و مرکز آلودگیهای سمی
ابعاد محیط زیستی فعالیت معدن هم در طول سالیان گذشته مطرح بوده و البته تلاش محلیها هم برای ارتباط با سازمان محیط زیست فراوان. نمونهاش به آبان پارسال برمیگردد که با توجه به نگرانی و دغدغههای زیاد درباره بروز آلایندگیهای متنوع و مختلف در صورت ادامه استقرار و بارگذاری و فعالیت خط کنسانتره روی و سرب در لاپلنگ بر آبهای سطحی و زیرزمینی، هوا، خاک و زندگی گیاهی و جانوری منطقه و خصوصاً روستای چاهریسه، نامهای به اداره محیط زیست اصفهان نوشته شد.
خانی که خود نویسنده این نامه است میگوید نامه بیجواب ماند و هرچند از سوی سازمان با او تماس گرفتند، در عمل سازمان محیط زیست به جای در نظر گرفتن مسائل و معضلات محیط زیستی ناشی از صدور مجوز بارگذاری و احداث یک صنعت آلاینده در پهنه و عرصههای طبیعی بکر و ارزنده و توقف ادامه این روند، درخواست حفر چاه پایش را پذیرفت. «این میان بهرهبردار و سرمایهگذار معدنی به جای بکارگیری دستگاه مناسب حفاری چاه پایش، اقدام به انتقال یک دستگاه دریل واگن به محل برای حفر گودال و چالههای انفجاری کرد تا پس از تلاش ظاهری ناموفق در حفر چاه پایش که اساسا توسط چنین دستگاهی امکانپذیر نیست، در فضایی خالی از تنش ناشی از فریب اذهان به قصد قبلی و عمدی خود در جهت فراهمسازی مقدمات انفجار و تخریب کامل غار طبیعی محل کشف مومیاییها و غارهای احتمالی دیگر و محو هرگونه آثار طبیعی و تاریخی و باستانی جامه عمل بپوشاند و عجیب آنکه چنین اقدام و تلاشی درست در زیر چشمان و نظارت کارشناسان باستانشناسی ميراث و با اطلاع و اشراف کامل کارشناسان محیط زیست استان اصفهان در حال انجام بوده و هست.»
در سال ۱۳۹۸ هم آنطور که خانی میگوید، با استقرار و بارگذاری خط فوقالعاده آلاینده تولید کنسانتره روی و سرب در تنگه لاپلنگ در ۵ کیلومتری شمال شرق روستا و در دل یک عرصه طبیعی و محیط زیستی غنی و بکر انجام گرفت. در مهر ۱۳۹۸ نامهای با امضای جمعی از اهالی روستای چاه ریسه و روستاهای همجوار منضم به گزارش علمی مستند حاوی ویژگیهای متعدد و متنوع منطقه و پژوهشهای معتبر دانشگاهی و مراجع علمی درباره نوع و شدت آلودگی چنین صنعت و فرآیند تولیدی خطاب به مدیرکل حفاظت محیط زیست استان نگاشته و ضمن هشدار نسبت به مخاطرات اجرای چنین خط تولیدی و اشاره به قابلیتهای احراز عنوان ژئوپارک، خواستار ثبت آثار طبیعی و جلوگیری فوری از بارگذاری خط آلاینده تولید کنسانتره و اکسید روی در منطقه شدند.
بعد از آن هم بار دیگر اهالی روستاهای باقرآباد، خاصهتراش، چاه ریسه و دیزلو نامهای خطاب به سازمان محیط زیست و رونوشتی از آن به ریاست سازمان، استانداری، نماینده مجلس استان و پژوهشکده محیط زیست ارسال کردند و در آن به ساختار زمینشناسی، وضعیت محیط زیستی و موقعیت پهنه، زونهای فسیلی و آثار طبیعی منحصربهفرد منطقه اشاره کرده و نوشتند: «ادامه فعالیتهای معدنی و صنعتی، این مناطق را به کانون تولید غبار و مرکز آلودگیهای سمی ناشی از انباشت فلزات سنگین و باطلههای آن تبدیل کرده و طی این درخواست که به امضای اهالی روستاهای یادشده و دوستداران طبیعت و محیط زیست رسیده است، از آن مقام محترم ابتدا درخواست فوری توقف سریع فعالیتهای معدنی و صنعتی در مناطق یاد شده بهویژه دستور فوری ممانعت از برپایی خط فرآوری سرب و روی در معدن لاپلنگ و متعاقبا پیگیری ثبت مناطق در فهرست مناطق تحت مدیریت آن سازمان را داریم.»
پیام ما نوشت، این نامهها در حالی نوشته شدهاند که مهدی مشهدی، رئیس سابق اداره میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی شهرستان اردستان سال گذشته در گزارشی درباره این اتفاق که در سایت وزارت میراث فرهنگی منتشر شده از اهمیت محیط زیستی منطقه یاد کرده و تاکید میکند که این منطقه طبق تعریف سازمان یونسکو قابلیت تبدیل شدن به یک ژئوپارک جهانی را داراست: «غنای علمی و دیرینهشناختی و زیست محیطی منطقه بسیار بالاست و شایستگی آن برای قرار گرفتن در قالب هر چهار گروه مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست یعنی پارک ملی، اثر طبیعی ملی، پارک حیات وحش و منطقه حفاظتشده، بسیار بیشتر و پیشتر از منطقه «سپاهان کمشچه» واقع در شهرستان «برخوار» که در سال ۱۳۹۴ بهعنوان یک اثر طبیعی ملی متعلق به دوره تریاس از دوران مزوزوئیک ثبت شده، قابل اثبات است. علاوه بر آن، منطقه یاد شده به سبب برخورداری از المانها و آثار تاریخی، بومشناختی و جاذبههای طبیعی دیگر، طبق تعریف سازمان یونسکو قابلیت تبدیل شدن به یک ژئوپارک جهانی را دارا است.»
با وجود تمام این موارد اما نامههای نوشته شده برای سازمان محیط زیست همچنان بیپاسخ ماندهاند. مانند درخواستهای متعدد از وزارت میراث فرهنگی و پژوهشگاه باستانشناسی. اما خانی میگوید آنها ناامید نمیشوند و همچنان در تلاش برای شناخت هویت تاریخی و حفظ محیط زیست منطقهاند؛ تلاشی که نمیدانند تا چه زمانی باید آن را ادامه دهند و تا آن زمان چه میزان از محیط زیست و میراث این منطقه نابود خواهد شد.
انتهای پیام/